سلام ای نازنین
باز نامه دادم
نمیره قصه عشقت ز یادم
تو رو تنها گذاشتم با دل تنگ
که نفرین بر من و بر این دل سنگ
تو اونجا و من اینجا بی قرارت
برم قربون اون قول و قرارت
گذاشتی عمرتو پای دل من
نشستی پای حرفای دل من
نرنجیدی تو از امروز و فردام
نترسیدی که من این سوی دنیام
منو شرمنده کردی با محبت
که دیدار تو شد اسمش زیارت
زیارت ...
زیارت ...
نظرات شما عزیزان: